محمدحسین رونقی
چکیده
هدف: مدیریت دانش یک مزیت رقابتی برای سازمان به حساب میآید. مدلهای بلوغ مدیریت دانش به سازمانها جهت ارزیابی پروژههای مدیریت دانش و اخذ راهبرد مناسب برای پیشرفت کمک میکند. دانش نقش مهمی در دستیابی به اهداف سازمان ایفا میکند. دانش به افراد و روابط بین آنها مربوط میشود. از همین رو در این پژوهش تأثیر سرمایه اجتماعی بر بلوغ مدیریت ...
بیشتر
هدف: مدیریت دانش یک مزیت رقابتی برای سازمان به حساب میآید. مدلهای بلوغ مدیریت دانش به سازمانها جهت ارزیابی پروژههای مدیریت دانش و اخذ راهبرد مناسب برای پیشرفت کمک میکند. دانش نقش مهمی در دستیابی به اهداف سازمان ایفا میکند. دانش به افراد و روابط بین آنها مربوط میشود. از همین رو در این پژوهش تأثیر سرمایه اجتماعی بر بلوغ مدیریت دانش و خلاقیت ارزیابی میشود. روششناسی: این مطالعه پیمایشی توصیفی است که در آن از ابزار پرسشنامه جهت جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. از بین مدیران و کارکنان فعال در حوزه فناوری اطلاعات به طور تصادفی 378 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. دادههای جمع آوری شده با استفاده از معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل تحلیل گردید. یافتهها: رابطه همبستگی بین خلاقیت و بلوغ مدیریت دانش (01/0 , p=40/0 r=) خلاقیت و سرمایه اجتماعی (01/0 , p=45/0 r=) سرمایه اجتماعی و بلوغ مدیریت دانش (01/0 , p=58/0 r=) بدست آمد. یافتههای پژوهش نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه اجتماعی و میزان بلوغ مدیریت دانش در بین شرکتهای فناوری اطلاعات وجود دارد بدین مفهوم که توجه به شبکه ها و هنجارهایی که بر رفتار افراد در سازمان حاکم است می تواند بر مدیریت صحیح دانش سازمان به خصوص انتقال دانش بین افراد تأثیر گذار باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سرمایه اجتماعی تأثیر معناداری بر خلاقیت و بلوغ مدیریت دانش در سازمانهای حوزه فناوری اطلاعات دارد. ایجاد جو مبتنی بر اعتماد بین کارکنان، بکارگیری اتاقهای فکر، تالارهای گفتوگو، راه اندازی فروم ها و چت روم ها جهت تبادل اطلاعات و تجربیات و برقراری هم اندیشیهای اجتماعی می تواند زمینه ساز دستیابی به وضعیت مناسبتر انتقال، تسهیم و خلق دانش در سازمان شود. همچنین، ایجاد تیمهای کاری هدفمند و استفاده از رهبر مناسب در تیم، ایجاد پاداشهای گروهی و ارزیابی عملکرد تیمی می تواند در تقویت تعاملات اجتماعی و در نتیجه ارتقای خلاقیت افراد موثر باشد.
محمدحسین رونقی؛ کامران فیضی؛ امین اسدپور
چکیده
دانش نقش حیاتی در دنبال کردن اهداف سازمان ها ایفا میکند. مدیریت دانش در سازمان ها تبدیل به یک مزیت رقابتی شده است. در ارتباط با پدیده هایی که کاملا عینی نیستند استفاده از روش های کمّی دقیق، خطا پذیر است. یکی از روش های ارزیابی و تصمیم گیری غیر قطعی پدیده ها، استفاده از تئوری سیستم های خاکستری است. بر اساس این تئوری بوسیله بازه ها و مقادیر ...
بیشتر
دانش نقش حیاتی در دنبال کردن اهداف سازمان ها ایفا میکند. مدیریت دانش در سازمان ها تبدیل به یک مزیت رقابتی شده است. در ارتباط با پدیده هایی که کاملا عینی نیستند استفاده از روش های کمّی دقیق، خطا پذیر است. یکی از روش های ارزیابی و تصمیم گیری غیر قطعی پدیده ها، استفاده از تئوری سیستم های خاکستری است. بر اساس این تئوری بوسیله بازه ها و مقادیر خاکستری نتایج نزدیک به واقعیت حاصل می شود. پژوهش پیش رو از نوع توصیفی پیمایشی است. هدف این پژوهش چگونگی ارزیابی فرایندها و اجزای مدیریت دانش در یک سازمان بوسیله مقادیر غیر قطعی خاکستری می باشد. جهت شفاف سازی راهکار پژوهش، شرکت همکاران سیستم جهت مطالعه موردی انتخاب شده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران شرکت مورد مطالعه می باشد. تعداد 280 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. بوسیله پرسشنامه هفت بعد مدیریت دانش در یک سازمان شامل: راهبرد، ساختار، افراد-نقشها، فناوری – سیستم های اطلاعاتی، ایجاد دانش، انتقال دانش و دسترسی به دانش بر اساس نظر خبرگان انتخاب و توسط تئوری سیستم های خاکستری مورد ارزیابی قرار گرفتند. از مهم ترین نتایج پژوهش چگونگی کاربرد روش غیر قطعی تئوری خاکستری در ارزیابی مدیریت دانش یک سازمان است همچنین از دیگر نتایج حاصله می توان به فاصله نسبی بین وضعیت موجود و مطلوب در دو بعد از مدیریت دانش یعنی انتقال دانش و کارکنان در سازمان مورد مطالعه اشاره کرد.
مهدی شامی زنجانی؛ محمدحسین رونقی
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی فرایندها و اجزای مدیریت دانش در یک سازمان بوسیله مقادیر غیر قطعی خاکستری انجام شده است. روش: پژوهش پیش رو از نوع توصیفی پیمایشی است. جهت شفاف سازی راهکار پژوهش، یک شرکت فعال حوزه فناوری اطلاعات به عنوان مورد مطالعه انتخاب شده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران شرکت مورد مطالعه می باشد. تعداد 280 نفر ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی فرایندها و اجزای مدیریت دانش در یک سازمان بوسیله مقادیر غیر قطعی خاکستری انجام شده است. روش: پژوهش پیش رو از نوع توصیفی پیمایشی است. جهت شفاف سازی راهکار پژوهش، یک شرکت فعال حوزه فناوری اطلاعات به عنوان مورد مطالعه انتخاب شده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران شرکت مورد مطالعه می باشد. تعداد 280 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. بوسیله پرسشنامه هفت بعد مدیریت دانش در یک سازمان شامل: راهبرد، ساختار، افراد-نقشها، فناوری– سیستمهای اطلاعاتی، ایجاد دانش، انتقال دانش و دسترسی به دانش بر اساس نظر خبرگان انتخاب و توسط تئوری سیستم های خاکستری مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها/ نتیجه گیری: از مهمترین نتایج پژوهش چگونگی کاربرد روش غیرقطعی تئوری خاکستری در ارزیابی مدیریت دانش یک سازمان است همچنین از دیگر نتایج حاصله می توان به فاصله نسبی بین وضعیت موجود و مطلوب در دو بعد از مدیریت دانش یعنی انتقال دانش و کارکنان در سازمان مورد مطالعه اشاره کرد.