مدیریت دانش
رضا کریمی؛ فاطمه اسحاقی مسکونی
چکیده
مدرسه تنها مؤسسه اجتماعی است که به طور فراگیر در دسترس اغلب کودکان و نوجوانان است. این دانش و مهارت باید در دوران تحصیل در دسترس آنان قرار گیرد. برنامه درسی به عنوان بدیهیترین رهیافت و راهبرد اساسی در راستای آموزش مفاهیم مدیریت دانش بویژه اشتراک دانش به کودکان و نوجوانان دانشآموز است. هدف از این پژوهش، ارزیابی محتوا کتابهای درسی ...
بیشتر
مدرسه تنها مؤسسه اجتماعی است که به طور فراگیر در دسترس اغلب کودکان و نوجوانان است. این دانش و مهارت باید در دوران تحصیل در دسترس آنان قرار گیرد. برنامه درسی به عنوان بدیهیترین رهیافت و راهبرد اساسی در راستای آموزش مفاهیم مدیریت دانش بویژه اشتراک دانش به کودکان و نوجوانان دانشآموز است. هدف از این پژوهش، ارزیابی محتوا کتابهای درسی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به مفاهیم اشتراک دانش است. پژوهش حاضر، به لحاظ رویکرد، کمّی و به لحاظ هدف، از نوع کاربردی است. برای انجام این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است؛ واحد تحلیل صفحات (متن، تمرین، تصویر، پانویس) که با مطالعات، تصاویر، تمرینها و فعالیت صورت گرفته است. ابتدا مفاهیم بدست آمده در اشتراک دانش (ضمنی و عینی) و گروهی و فردی جای گرفتند؛ ابزار جمعآوری دادهها شامل چکلیست محقق ساخته است. جامعه پژوهش را کلیه کتابهای درسی دوره ابتدایی منتشره شامل 41 کتاب است و از نمونهگیری صرفنظر شده است. در کلیه کتابهای درسی مورد تحلیل، 946 مؤلفه شناسایی شد. سپس دادههای گردآوری شده به کمک نرم افزار اکسل و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مؤلفه فعالیت گروهی (دانش ضمنی) بیشترین میزان فراوانی را به خود اختصاص داده و کمترین میزان مؤلفه مربوط به مؤلفه هنر و سرگرمی (ضمنی) است. همچنین در بین کتابهای درسی، کتاب علوم تجربی بیشتر از سایر کتابها به مفاهیم اشتراک دانش توجه شده است. در بین کتاب های درسی، دادههای بهنجار شده برحسب کتابها، بیشترین ضریب اهمیت از بین دروس مختلف دوره ابتدایی مربوط به کتاب فارسی است و برای بهبود وضعیت اشتراک دانش و دستیابی به اهداف راهکارهایی ارائه گردید.
مدیریت دانش
رضا کریمی؛ عاطفه قاسمی ورجانی
چکیده
مقدمه: با عنایت به اهمیت متون درسی در همه رشته های دانشگاهی در انتقال دانش به دانشجویان، پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درس مدیریت دانش سازمانی و مقایسۀ آن با سرفصلهای مصوب وزارت علوم در رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی انجام شد.روش شناسی: این پژوهش به روش توصیفی، از نوع تحلیل محتوا انجام شد. جامعه پژوهشی، کلیه کتابهای درس(6 کتاب) ...
بیشتر
مقدمه: با عنایت به اهمیت متون درسی در همه رشته های دانشگاهی در انتقال دانش به دانشجویان، پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درس مدیریت دانش سازمانی و مقایسۀ آن با سرفصلهای مصوب وزارت علوم در رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی انجام شد.روش شناسی: این پژوهش به روش توصیفی، از نوع تحلیل محتوا انجام شد. جامعه پژوهشی، کلیه کتابهای درس(6 کتاب) "مدیریت دانش سازمانی" بود. ابزار اندازه گیری، سیاهه وارسی محقق ساخته بود و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون بررسی شد.یافتهها: عمدهترین یافته های پژوهش، بیان کننده آن بود که کتابهای درس مدیریت دانش سازمانی 336 مرتبه به سرفصلهای این درس توجه کردهاند. که توزیع آن در سرفصل های ترسیم نقشه دانش، زیرساختهای مدیریت دانش و استخراج دانش به ترتیب 61، 55و 50 فراوانی بوده است. در بین سرفصلهای این درس، سرفصل تعاریف مدیریت دانش با میزان بار اطلاعاتی 418/-1 و ضریب اهمیت 103/. بیشترین توجه را داشته است. به سرفصل های تاکسونومی و هستی شناسی ها، زیر نظام های مدیریت دانش، بلوغ سازمانی هیچ گونه توجهی نشده است. محتوای کتابهای این درس بیش از دو برابر نویسندگان داخلی، وامدار نویسندگان خارجی است که 71 درصد از استنادات ترجمهای سرفصل ها، مربوط به دهه نود قرن بیستم میلادی است. کتابهای درس "مدیریت دانش سازمانی" از لحاظ شاخصهای ساختاری، شکلی در وضعیت مطلوبی هستند اما از لحاظ ارزیابی روشی، بیشتر محتوای کتابها جنبه گردآوری داشته و حضور اندیشه نویسنده کمرنگ است. نتیجه گیری: کتابهای درسی مدیریت دانش سازمانی از لحاظ روزآمدی، جامع نگری و بومی بودن دچار ضعف هستند و نیاز به بازنگری دارند.
رضا کریمی؛ عبدالحسین فرج پهلو؛ فریده عصاره
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیط خلق دانش مراکز پژوهشی اسلامی، از دیدگاه پژوهشگران و اعضاء علمی صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر پیمایشی و از نوع توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش، پژوهشگران و اعضاء هیئتعلمی مراکز پژوهشی اسلامی به تعداد 2328 نفر است .ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای بوده است که بر اساس یافتههای پژوهش فرج پهلو ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیط خلق دانش مراکز پژوهشی اسلامی، از دیدگاه پژوهشگران و اعضاء علمی صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر پیمایشی و از نوع توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش، پژوهشگران و اعضاء هیئتعلمی مراکز پژوهشی اسلامی به تعداد 2328 نفر است .ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای بوده است که بر اساس یافتههای پژوهش فرج پهلو ، عصاره و کریمی (1395) تدوینشده بود. یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد که از نظر پژوهشگران و اعضاء هیئتعلمی مراکز پژوهشی اسلامی، متغیرهای زیرساخت هوش، کنشگران هوش، اطلاعات هوش، زیرساخت خلاقیت، کنشگران خلاقیت، اطلاعات خلاقیت، توانمندیهای پژوهشگران و اعضاء هیئتعلمی و ویژگیهای شخصیتی در وضعیت مناسبی قرار دارند. اما زیرساخت مشارکت، کنشگران مشارکت و اطلاعات مشارکت دچار ضعف هستند و نیاز به تقویت دارند. نتیجهگیری: در محیطهای مراکز پژوهشی اسلامی برای تسهیل در خلق دانش بهطور نسبی اقدامات مناسبی صورت گرفته است. اما مسئولان و دستاندرکاران میتوانند با استفاده از نتایج ارزیابی خلق دانش در محیط مراکز پژوهشی اسلامی سعی در برطرف کردن نقاط ضعف و بهبود نقاط قوت بپردازند.