امیرحسام رادفر؛ مریم ناخدا
چکیده
هدف: پژوهش حاضر درصدد است تا شاخصهای یادگیری خودراهبر در دانشجویان علم اطّلاعات و دانششناسی را بررسی کرده و میزان اثربخشی تکنیک نقشههای مفهومی و روش مشارکتی را بر آنها ارزیابی نماید.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ شیوهی گردآوری دادهها شبه تجربی همراه با پیشآزمون و پسآزمون است. در ابتدا با استفاده از ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر درصدد است تا شاخصهای یادگیری خودراهبر در دانشجویان علم اطّلاعات و دانششناسی را بررسی کرده و میزان اثربخشی تکنیک نقشههای مفهومی و روش مشارکتی را بر آنها ارزیابی نماید.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ شیوهی گردآوری دادهها شبه تجربی همراه با پیشآزمون و پسآزمون است. در ابتدا با استفاده از روش تحلیل متن عوامل مؤثّر بر یادگیری خودراهبر و مؤلفههای مربوط به آن کشف شده و پرسشنامه استاندارد فیشر و همکاران جهت سنجش میزان آمادگی یادگیری خودراهبر دانشجویان مورد بهرهبرداری قرار گرفت. به منظور ارتقای مؤلفههای مذکور، با پیادهسازی تکنیک نقشههای مفهومی و آموزش مبتنی بر روش مشارکتی مداخلهی آزمایشی صورت پذیرفت.نتیجهگیری: در شرایطی که آموزش با استفاده از تکنیک نقشههای مفهومی بر یادگیری خود راهبر و هیچیک از مؤلفههای آن تأثیر معناداری نداشت، بهرهگیری از روش یادگیری مشارکتی تأثیر معناداری را بر تمامی آنها نشان میدهد. با آموزش به شیوهی یادگیری مشارکتی انگیزش یادگیری، خودکنترلی و خودمدیریتی دانشجویان افزایش یافته و انتظار میرود روحیهی خوداتّکایی، رضایت از فرایند آموزشی و موفقیّت تحصیلی دانشجویان فزونی یابد.
لاله صمدی؛ مریم ناخدا؛ عبدالرضا نوروزی چاکلی؛ سعید اسدی
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش شناسایی تفاوتهای موجود میان شیوه استناددهی و نوع مدارک مورد استناد در حوزهی هنر، بهویژه نقاشی است. روششناسی: روش این پژوهش ترکیبی است. بخش کمّی پژوهش، شامل روشهای پیمایش توصیفی، پیمایش در متون و منابع و تحلیل محتوای کمّی است و بخش کیفی شامل تحلیل محتوای کیفی، روش کتابخانهای و مصاحبه کیفی است. جامعه پژوهش ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی پژوهش شناسایی تفاوتهای موجود میان شیوه استناددهی و نوع مدارک مورد استناد در حوزهی هنر، بهویژه نقاشی است. روششناسی: روش این پژوهش ترکیبی است. بخش کمّی پژوهش، شامل روشهای پیمایش توصیفی، پیمایش در متون و منابع و تحلیل محتوای کمّی است و بخش کیفی شامل تحلیل محتوای کیفی، روش کتابخانهای و مصاحبه کیفی است. جامعه پژوهش اعضای هیئت علمی گروه نقاشی دانشگاههای هنر سطح شهر تهران است که طی سالهای 1384-1394 دارای تولیدات علمی بودند. یافتهها: مهمترین مدارک برای استناددهی توسط هنرمندان رشته نقاشی، کتاب فارسی، کتاب انگلیسی، مقاله مجله فارسی و وب سایتها هستند. نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است که استنادهای رسمی در حوزه هنر رایج نیست بلکه استنادها از نوع پنهان هستند. همچنین به لحاظ متفاوت بودن نوع منابع اطلاعاتی، عمر منابع اطلاعاتی و نیز استفاده از استنادهای پنهان استناددهی در این حوزه بسیار متفاوتتر از سایر حوزهها است. همچنین نتایج نشان داد میان نظرات افراد نمونه هدفمند، در خصوص انواع مدارک مورد توجه برای استناددهی با آنچه که در رزومههایشان دیده میشود، تفاوت معنیداری وجود دارد.