کتابخانه های عمومی
اصغر زمانی؛ مهتاب پورآتشی؛ زهره چراغی؛ هما فضلی یزد
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل روند جذب و چالشهای اشتغال دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی به منظور ارایه راهکارهای سیاستی برای پاسخگویی به نیاز نظام آموزش عالی انجام شده است.
روششناسی: این پژوهش از نوع پژوهش کاربردی به شمار می رود و روش آن ، از نوع روش کیفی در بخش مصاحبه ها و توصیفی– تحلیلـی در بخش اسناد و آمار می باشد ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل روند جذب و چالشهای اشتغال دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی به منظور ارایه راهکارهای سیاستی برای پاسخگویی به نیاز نظام آموزش عالی انجام شده است.
روششناسی: این پژوهش از نوع پژوهش کاربردی به شمار می رود و روش آن ، از نوع روش کیفی در بخش مصاحبه ها و توصیفی– تحلیلـی در بخش اسناد و آمار می باشد . به منظور بررسی روند جذب دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی از داده های آماری موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی طی سالهای91-1390 تا 97-1396 استفاده شد. و به منظور جمع آوری اطلاعات بخش کیفی اقدام به مصاحبه نیمه ساختاریافته هدفمند با 14 دانش آموخته کارشناسی ارشد و دکترای رشته علم اطلاعات و دانش شناسی گردید. برای تحلیل داده های بخش آمار از روش تحلیل توصیفی و همچنین برای تحلیل بخش مصاحبه های نیمه ساختاریافته از تحلیل تماتیک به عنوان راهبرد پژوهش استفاده شده است.
یافتهها: یافته های آماری در رابطه با تعداد دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی نشان می دهد که بیشترین تعداد دانشجویان مربوط به سال تحصیلی 91-1390 می باشد و روند جذب و تعداد دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی طی سالهای متعدد مورد بررسی همواره کاهشی بوده است. یافته های بخش کیفی و مصاحبه ها نیز بیانگر این است که چالشهای اشتغال دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی به سه مقوله کلی 1- عوامل فردی 2- عوامل درون نظام آموزش عالی 3- عوامل عوامل برون دانشگاهی، تقسیم بندی می شود.
نتیجهگیری: برای رفع چالشهای اشتغال دانش آموختگان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی پیشنهاد می گردد اقدامات اساسی را طی سه مرحله قبل از دانشجویی و حین فرایند جذب دانشجو با تاکید برانگیزه و نگرش اولیه متقاضیان ، در زمان دانشجویی با تاکید بر مهارت ورزی آنان و آموزش محتوای مورد نیاز بازار کار و پسا دانشجویی یا دانش آموختگی با تاکید بر ارتباط صنعت و دانشگاه را مد نظر قرار داد.
مدیریت دانش
اصغر زمانی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارایه الگویی برای ایجاد و بهبود شبکه تبادل دانش ضمنی در آموزش عالی کشور انجام شده است.
روش شناسی: این مطالعه با روش ترکیبی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود که بر اساس نمونهگیری نظری، مشارکت کنندگان از میان خبرگان تجربی آموزش عالی، خبرگان نظری و خبرگان ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارایه الگویی برای ایجاد و بهبود شبکه تبادل دانش ضمنی در آموزش عالی کشور انجام شده است.
روش شناسی: این مطالعه با روش ترکیبی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود که بر اساس نمونهگیری نظری، مشارکت کنندگان از میان خبرگان تجربی آموزش عالی، خبرگان نظری و خبرگان حوزه مستند سازی تجربیات به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش تحلیل بخش کیفی روش تماتیک بود. برای حصول اطمینان از روایی مرحله نخست پژوهش، از نظر مشارکتکنندگان پژوهش، بررسی همکار و در نهایت بازاندیشی پژوهشگر استفاده شد. برای محاسبه پایایی کدگذاری های انجام شده، از روش پایایی باز آزمون و روش پایایی توافق بین دو کد گذار استفاده شد. در بخش کمی پژوهش، جامعه آماری عبارت بود از کلیه روسا و معاونان و مسولان دفاتر روسا و معاونان و مسئولین روابط عمومی پژوهشکده ها و موسسات پژوهشی تحت پوشش وزارت علوم تحقیقات و فناوری که برای انجام این مطالعه از سرشماری استفاده گردید. ابزارگردآوری داده های مورد نیاز بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای روایی محتوایی، پرسشنامه در اختیار تعدادی از خبرگان و صاحب نظران و اساتید قرار گرفت و پس از اعمال نظرات اصلاحی آنان، مورد بهره برداری قرار گرفت. برای سنجش پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. در بخش کمّی برای تحلیل دادههای گردآوری شده از روشهای آماری توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که چهار مرحله اساسی در فرایند ایجاد شبکه تبادل دانش و تجارب و مستندسازی تجربیات سازمانی روسا ومعاونان پژوهشکده ها و موسسات پژوهشی کشور نقش دارند که ستون اصلی الگوی مربوطه را شکل می دهند این مراحل عبارتند از: سیاست گذاری مستند سازی؛ برنامه ریزی مستند سازی؛ اجرای مستند سازی؛ پایش، کنترل، تسهیم. در نهایت، خروجی پژوهش در قالب الگوی مستند سازی تجربیات سازمانی ارایه شد.
نتیجه گیری: برای ایجاد و بهبود شبکه تبادل دانش ضمنی در آموزش عالی و مستند سازی تجربیات باید سیاست های سازمانی و فرا سازمانی مورد بررسی و کنکاش واقع شده و در صورت لزوم اصلاح گردند. همچنین چرخه مستند سازی یک تجربه و عمر شبکه تبادل دانش ضمنی هیچ گاه پایان نمی یابد و همواره مورد بازبینی و اصلاح قرار می گیرد.
مدیریت دانش
اصغر زمانی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی وضعیت مستندسازی تجربیات سازمانی در پژوهشکدهها و مؤسسات پژوهشی کشور انجام شده است. روششناسی: این مطالعه یک پژوهش به روش ترکیبی اکتشافی بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته بوده است و مشارکتکنندگان در بخش کیفی این پژوهش بر اساس نمونهگیری نظری و با روش زنجیرهای، ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی وضعیت مستندسازی تجربیات سازمانی در پژوهشکدهها و مؤسسات پژوهشی کشور انجام شده است. روششناسی: این مطالعه یک پژوهش به روش ترکیبی اکتشافی بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته بوده است و مشارکتکنندگان در بخش کیفی این پژوهش بر اساس نمونهگیری نظری و با روش زنجیرهای، از میان خبرگان تجربی آموزش عالی، خبرگان نظری و خبرگان حوزه مستندسازی تجربیات انتخاب شدند. در بخش کمی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. جامعه آماری بخش کمی پژوهش شامل: روسا و معاونان و مسولان دفاتر روسا و معاونان و مسئولین روابط عمومی پژوهشکدهها و مؤسسات آموزش عالی تحت پوشش وزارت عتف بود که به صورت سرشماری، انتخاب شد و دادهها بر اساس روشهای آماری توصیفی و آمار استنباطی تحلیل گردید. یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود، نگرش افراد با سابقه خدمت بیشتر از ده سال به بالا بهتر از اعضایی است که سابقه خدمت کمتر از 10 سال دارند. همچنین، وضعیت موجود مؤسسات پژوهشی و پژوهشکدهها از نظر مستند نمودن تجربه به مفهوم اصیل و واقعی منفی میباشد. اما مستندسازی مصوبات و مشاورههای ناشی از تجارب در جلسات شورایی و ... در حد کم انجام میپذیرد. در خصوص تسهیم دانش ضمنی و تجربیات، نیز محور اصلی، عوامل فردی اعضای مؤسسات پژوهشی به تسهیم دانش سازمانی و تجربه با همکاران است. عوامل سازمانی و برون سازمانی و ... تنها در تسهیم دانش ضمنی و تجربه نقش حمایتی ایفا مینمایند و این عضو هیات علمی هست که بر اساس تواناییهای دانشی خود و عوامل فردی و شخصیتی، تصمیمگیرنده نهایی در تسهیم دانش ضمنی میباشد. نتیجهگیری: مؤسسات پژوهشی و پژوهشگاهها نیازمند زیرساختهای سیاستی و حقوقی برای ایجاد زمینههای مستندسازی تجربیات و انجام تسهیم دانش ضمنی هستند. لذا باید تلاش نمود ساز و کاری ایجاد نمود تا ازطریق مستند سازی تجربیات،دانش انباشته در ذهن مدیران و مسئولان دانشگاهی ، پژوهشکده ها و مؤسسات پژوهشی در خصوص موضوعات مختلف ، با مستند سازی ،استخراج گردد تا بتوان ضمن استفاده چند باره از آنها، در بین مدیران و مسئولان جدید نیز تسهیم تجربه و دانش نمود