پروین نجف پور مقدم؛ زهره چراغی؛ فرهاد احمدی اصل
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و نیاز به شناخت دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز با رفتار اطلاعاتی آنان و همچنین بررسی رابطه این متغیرها با یکدیگر است. روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و نیاز به شناخت دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز با رفتار اطلاعاتی آنان و همچنین بررسی رابطه این متغیرها با یکدیگر است. روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز در همه مقاطع تحصیلی بود که 380 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش با روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، سه پرسشنامه بود که در اختیار آزمودنیها قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS در بخش آمار توصیفی و استنباطی و از نرم افزار Amos برای بررسی فرضیات پژوهش استفاده شد. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد که هر دو سازه نیاز به شناخت و باورهای معرفتشناختی، بر رفتار اطلاعاتی دانشجویان تأثیر مثبت و معنادار دارند و از سوی دیگر، با یکدیگر رابطه دوسویه دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافتههای پژوهش، دانشجویانی که سطوح باورهای معرفتی و نیاز به شناخت بالاتری دارند، در محیط اطلاعاتی، رفتار اطلاعاتی پیچیدهتر و کارآمدتری دارند. از طرفی بررسی رابطه میان دو سازهی مهم نیاز به شناخت و باورهای معرفتی در میان دانشجویان، نشان داد که این دو سازه به طور معناداری با یکدیگر ارتباط دوسویه دارند. به این معنی که رابطه تأثیر و تأثر بین آنها وجود دارد. به عبارتی، دانشجویانی که باورهای معرفتی سطح بالا دارند، و به پیچیده بودن، عدم قطعیت و لزوم کسب دانش از منابع موثق اعتقاد دارند، این باورهای ذهنی را در تمایل به درگیری با اطلاعات پیچیده و صرف زمان و انرژی بیشتر برای کسب اطلاعات موثق و دست اول نشان میدهند.
پروین نجف پور مقدم؛ زهره چراغی؛ فرهاد احمدی اصل
چکیده
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسائی عوامل ترغیب کننده و بازدارنده عادت به مطالعه دربین دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اهواز، میباشد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی و پیمایشی است. نمونه این پژوهش را 380 نفر از دانشآموزان دبیرستانی شهر اهواز تشکیل میدهند که به روش تصادفی طبقهای انتخاب ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسائی عوامل ترغیب کننده و بازدارنده عادت به مطالعه دربین دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اهواز، میباشد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی و پیمایشی است. نمونه این پژوهش را 380 نفر از دانشآموزان دبیرستانی شهر اهواز تشکیل میدهند که به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته شامل 24 سؤال بوده است. یافتهها: براساس نتایج 8/62 درصد پاسخگویان را دختران و 2/37 درصد آنان را پسران تشکیل دادهاند. یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین مطالعه درسی دانشآموزان در طول روز تقریباً 3 ساعت بوده و دختران به طرز معنیدار بیشتر از پسران مطالعه درسی دارند. میانگین مطالعه غیر درسی دانشآموزان نیز حدود 55 دقیقه در روز محاسبه گردید که از این نظر بین میانگین مطالعه دختران و پسران تفاوت معنی دار وجود ندارد. بر اساس یافتهها، رایجترین راه کسب اطلاعات در بین دانشآموزان، رادیو و تلوزیون و اینترنت است. همچنین یافتهها نشان میدهد که بین تحصیلات والدین و مطالعه غیر درسی دانشآموزان در سطح 037/0 همبستگی وجود دارد. نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، از میان عوامل ترغیب کننده، عوامل آموزشی، عوامل اقتصادی و عوامل انگیزشی، بیشترین تأثیر را از نظر دانشآموزان، در ترغیب مطالعه داشته است. در میان عوامل بازدارنده نیز باز هم عوامل فرهنگی، آموزشی و اقتصادی دارای بیشترین فراوانی در بین پاسخها بودهاند. در پایان پیشنهاداتی جهت ارتقاء سطح مطالعه ارائه شده است.