صالح رحیمی؛ سارا بهرامی نیا
چکیده
هدف: هدف پژوهش: هدف این پژوهش تعیین رابطه توسعه تجربه یادگیری از طریق مشارکت کلاسی با مقوله خود مهارگری و بهزیستی ذهنی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه رازی است.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش: هدف این پژوهش تعیین رابطه توسعه تجربه یادگیری از طریق مشارکت کلاسی با مقوله خود مهارگری و بهزیستی ذهنی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه رازی است.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه رازی در سال تحصیلی 96-1395 است که در مجموع 120 نفر است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 92 نفر تعیین شد. برای گردآوری دادهها از دو پرسشنامه سنجش توسعه یادگیری از طریق مشارکت کلاسی مجید (2010) و سنجش وضعیت خودمهارگری و بهزیستی ذهنی تانگنی و همکاران (2004)، در مقیاس پنج گزینهای است. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با استفاده آمار توصیفی و آمار استنباطی و با کمک نرم افزار آماری اسپیاساس انجام شده است.یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین خودمهارگری و بهزیستی ذهنی دانشجویان علم اطلاعات و دانششناسی از دیدگاه دانشجویان مورد بررسی، بیش از متوسط و در وضعیت مطلوبی است. بیشترین میانگین مربوط بهزیستی ذهنی (17/4) و کمترین میانگین، مربوط به خودمهارگری (85/3) است. همچنین میانگین یادگیری از طریق مشارکت کلاسی و ابعاد آن (47/3)، از دیدگاه دانشجویان مورد بررسی، در سطح مطلوبی است. به طورکلی، نتایج نشان داد که بین مولفههای یادگیری از طریق مشارکت و خودمهارگری و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت معناداری وجود دارد.نتیجه گیری: دانشجویانی که در فرایند یادگیری فعال هستند و مشارکت دارند نسبت به دانشجویان دیگر احساس آرامش خاطر، رضایتمندی و مسئولیتپذیری بیشتر نسبت به کلاس و درس دارند، لذا همین امر موجب افزایش سطح مهارتهای اجتماعی از جمله سازگاری و خوشنودی در دانشجویان خواهد شد. بنابراین، تلاش برای برنامهریزیهای آموزشی جهت فراهم آوردن شرایط مناسب در کلاس جهت ارائه نظرات و بحثهای گروهی به منظور ایجاد محیطی دوستانه و رضایتبخش جهت تسهیم دانش در بین دانشجویان در محیط کلاس و بیرون از کلاس پیشنهاد میگردد.
امیرحسام رادفر؛ مریم ناخدا
چکیده
هدف: پژوهش حاضر درصدد است تا شاخصهای یادگیری خودراهبر در دانشجویان علم اطّلاعات و دانششناسی را بررسی کرده و میزان اثربخشی تکنیک نقشههای مفهومی و روش مشارکتی را بر آنها ارزیابی نماید.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ شیوهی گردآوری دادهها شبه تجربی همراه با پیشآزمون و پسآزمون است. در ابتدا با استفاده از ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر درصدد است تا شاخصهای یادگیری خودراهبر در دانشجویان علم اطّلاعات و دانششناسی را بررسی کرده و میزان اثربخشی تکنیک نقشههای مفهومی و روش مشارکتی را بر آنها ارزیابی نماید.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ شیوهی گردآوری دادهها شبه تجربی همراه با پیشآزمون و پسآزمون است. در ابتدا با استفاده از روش تحلیل متن عوامل مؤثّر بر یادگیری خودراهبر و مؤلفههای مربوط به آن کشف شده و پرسشنامه استاندارد فیشر و همکاران جهت سنجش میزان آمادگی یادگیری خودراهبر دانشجویان مورد بهرهبرداری قرار گرفت. به منظور ارتقای مؤلفههای مذکور، با پیادهسازی تکنیک نقشههای مفهومی و آموزش مبتنی بر روش مشارکتی مداخلهی آزمایشی صورت پذیرفت.نتیجهگیری: در شرایطی که آموزش با استفاده از تکنیک نقشههای مفهومی بر یادگیری خود راهبر و هیچیک از مؤلفههای آن تأثیر معناداری نداشت، بهرهگیری از روش یادگیری مشارکتی تأثیر معناداری را بر تمامی آنها نشان میدهد. با آموزش به شیوهی یادگیری مشارکتی انگیزش یادگیری، خودکنترلی و خودمدیریتی دانشجویان افزایش یافته و انتظار میرود روحیهی خوداتّکایی، رضایت از فرایند آموزشی و موفقیّت تحصیلی دانشجویان فزونی یابد.