مرضیه حسنی؛ مریم صرافزاده؛ سپیده فهیمی فر
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی ارتباط بین سطح سواد دیجیتالی و یادگیری خودراهبر در میان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف است. سواد دیجیتالی به مجموعه ای از تواناییهای مورد نیاز برای استفاده مؤثر از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در یک جامعه دانشی اطلاق میگردد. یادگیری خودراهبر، فرایندی است که در آن افراد اقدام به شناسایی نیازهای ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی ارتباط بین سطح سواد دیجیتالی و یادگیری خودراهبر در میان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف است. سواد دیجیتالی به مجموعه ای از تواناییهای مورد نیاز برای استفاده مؤثر از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در یک جامعه دانشی اطلاق میگردد. یادگیری خودراهبر، فرایندی است که در آن افراد اقدام به شناسایی نیازهای یادگیری خود و اجرای راهبردهای مناسب یادگیری میکنند. ابعاد آن عبارتند از خود مدیریتی، خودکنترلی و رغبت یادگیری.
روششناسی: این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف 8975 نفر هستند. 390 دانشجو به طور تصادفی به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. به منظور سنجش سطح سواد دیجیتالی دانشجویان و یادگیری خودراهبر آنها بهترتیب از پرسشنامههای محققساخته و استاندارد استفاده شد.
یافتهها: نتیجه پژوهش مشخص کرد که بین سطح سواد دیجیتالی و یادگیری خودراهبر دانشجویان و تمامی ابعاد آن، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
نتیجهگیری: سواد دیجیتالی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، در سطح خیلی خوبی قرار ندارد. دانشگاه در راستای بهبود شاخصهای موفقیت تحصیلی دانشجویان خود میتواند دورههای مختلفی را در جهت افزایش مهارتهای سواد دیجیتالی دانشجویان برگزار نماید.
امیرحسام رادفر؛ مریم ناخدا
چکیده
هدف: پژوهش حاضر درصدد است تا شاخصهای یادگیری خودراهبر در دانشجویان علم اطّلاعات و دانششناسی را بررسی کرده و میزان اثربخشی تکنیک نقشههای مفهومی و روش مشارکتی را بر آنها ارزیابی نماید.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ شیوهی گردآوری دادهها شبه تجربی همراه با پیشآزمون و پسآزمون است. در ابتدا با استفاده از ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر درصدد است تا شاخصهای یادگیری خودراهبر در دانشجویان علم اطّلاعات و دانششناسی را بررسی کرده و میزان اثربخشی تکنیک نقشههای مفهومی و روش مشارکتی را بر آنها ارزیابی نماید.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ شیوهی گردآوری دادهها شبه تجربی همراه با پیشآزمون و پسآزمون است. در ابتدا با استفاده از روش تحلیل متن عوامل مؤثّر بر یادگیری خودراهبر و مؤلفههای مربوط به آن کشف شده و پرسشنامه استاندارد فیشر و همکاران جهت سنجش میزان آمادگی یادگیری خودراهبر دانشجویان مورد بهرهبرداری قرار گرفت. به منظور ارتقای مؤلفههای مذکور، با پیادهسازی تکنیک نقشههای مفهومی و آموزش مبتنی بر روش مشارکتی مداخلهی آزمایشی صورت پذیرفت.نتیجهگیری: در شرایطی که آموزش با استفاده از تکنیک نقشههای مفهومی بر یادگیری خود راهبر و هیچیک از مؤلفههای آن تأثیر معناداری نداشت، بهرهگیری از روش یادگیری مشارکتی تأثیر معناداری را بر تمامی آنها نشان میدهد. با آموزش به شیوهی یادگیری مشارکتی انگیزش یادگیری، خودکنترلی و خودمدیریتی دانشجویان افزایش یافته و انتظار میرود روحیهی خوداتّکایی، رضایت از فرایند آموزشی و موفقیّت تحصیلی دانشجویان فزونی یابد.