نوع مقاله : سخن سردبیر

نویسنده

دانشگاه شهید چمران اهواز

عنوان مقاله [English]

On the necessity of evolution in the field

نویسنده [English]

  • Abdolhossein Farajpahlou

سخن آغازین

اندر  لزوم تحوّل در رشته

       در سخن آغازین شماره 12 این نشریه ضمن اشاره مختصری که به تحوّلات سالهای 1391 و 1392 شد، و توضیحی که درباره ضرورتها و دلایل تغییر نام رشته داده شد، گفته شد که آن تغییرات و رخدادها، «پایان یک ماجرا نیست، بلکه نقطه آغاز و نشان سنگ بنای محکمی است برای تحولات آینده.» همچنین، گفته شد که این تغییر و نام جدید، نقش تعیین کننده و موثری در مسیر پیش روی رشته دارد. از این پس چاره­ای جز حرکت و رشد و همپایی با تحولات نوین نیست. حرکت و رشدی در همه ابعاد و زوایا در گستره­هایی به وسعت «اطلاعات» و «دانش» با همه­ی تمامیت و کلیّتی که دارند.

       اکنون، چندصباحی پس از وقوع آن تحوّلات و تغییرات، شاهد این هستیم که در میان اهل نظر، به حق، زمزمه لزوم تحوّل در رشته آغاز شده است. می­توان دید که انتظار این است که باید اتفاقی بیفتد. رویدادی که حاصل آن شرایطی است که شرایط کنونی نیست. البته نشانه­های این ضرورت، نه تنها در میان اهل نظر و پیش کسوتان دیده و شنیده می­شود، بلکه در قشر جوان و کسانی که در این رشته در میدان عمل هستند نیز به بیانی مکتوم فریاد می­شود. فناوری­های نوین و شبکه­های اجتماعی نیز این بیان و فریاد را رسا تر می کنند  . به عنوان مثال، شاید خوانندگان گرامی در جریان باشند که اخیراً به همت چند نفر از جوانان علاقمند خوش فکر و پر شور این رشته، با استفاده از امکانات یکی از شبکه­های اجتماعی، گروهی دایر شده است به نام کتابدار­2 (Librarian 2.0). همانطور که از نام گروه پیداست، این گروه به دنبال پرکردن خلاء بین فضای سنّتی و فضای نوین، و بهره برداری از امکانات نوین است تا به قول خودشان در جهان نوین و آینده باز هم بتوانند «کتابدار» باقی بمانند و رسالت خود را انجام دهند. در فضای این گروه چیزی که مبادله می شود عموماً دانسته­ها و اطلاعاتی است که همگی به روشها و فنون نوین اطلاع­رسانی و ارتباطات مربوط می­شود. علت اشاره به این گروه این است که آن را می­توان نمونه­ای از وجود ضرورتی دانست که در درون جامعه جوانه زده و چه برنامه­ریزان و نظریه پردازان بخواهند و چه نخواهند، راه خودش را پیدا می­کند و رشد می­کند.

قطعاً همگی شاهد این بوده­ایم که در جامعه هرگاه افراد نیازی را احساس کنند، خودشان راهی برای رفع آن نیاز پیدا می­کنند. مثلاً، به احتمال زیاد در چمنزارهای فضاهای سبز شهری خیلی وقت­ها دیده می­شود که بجز مسیرهای سنگفرش یا سیمان­کاری شده، به مرور ردّی از تردد شکل می­گیرد. راهی که در واقع عابران خود به وجود می­آورند، و معمولا کوتاهترین راه برای رسیدن از نقطه­ای به نقطه دیگر است. وچود این مسیر عابرساخته گویای این است که طراحان فضای سبز درواقع برای عابران می­بایست چنین مسیری را پیش بینی می­کردند و نه مسیرهای دورتر و پر پیچ و خمی را که معمولاً از پیمودن آنها رضایت ندارند.

نکته قابل توجه و بسیار مهمی که در چنین مثالهایی دیده می­شود، تشخیص جامعه به تغییر یا اصلاح است؛ و اگر در مواردی که فنی و علمی هستند خوب دقت کنیم، می بینیم که حرکت­هایی از نوع کتابدار2 درست در راستای یک حرکت عمومی است که جامعه بشری دارد. این واقعیت  گویای این است که مردمی که در این گوشه از جهان حضور دارند بخشی از جامعه بشری هستند که نیازها و سمت و سوی خود را با تحوّلات علمی همگام می­کنند.

       تردیدی نیست که اگر دست اندرکاران جامعه نیز همانند شهروندان عادی به موقع این ضرورت­ها را دریابند و برایش فکری بکنند، خواهند توانست با سرعت بیشتر و به شکل سازمان یافته­تر و اصولی­تری در پاسخ به آن­ها دست به ابتکار زده و زمینه­های رشد جامعه را در ابعاد و مسیری که ضرورتها نشان می­دهد فراهم کنند.

من اگر برنامه ریزم، در بعد برنامه­ریزی آموزشی و تهیه سرفصل­های لازم، اگر در عرصه عمل هستم و مثلا در حوزه نرم افزار یا سخت افزار هستم، با فراهم کردن زیرساخت­ها و ابزارهای لازم و نوین برای رفع نیاز، و اگر پژوهشگر هستم، در بعد نظری به این ضرورت­ها بپردازم و اصول فکری و چارچوب­های نظری را بپرورانم. اگر چنین باشد، بی­تردید از بسیاری از دوباره کاریها و آزمون و خطاهایی که بسیاری از سرمایه های انسانی و مالی و اقتصادی را هدر می­دهد جلوگیری خواهد شد.

       اکنون اگر باز گردیم به نکته اصلی، لازم است که این پیام داده شود که نشانه­ها گویای این است که زمان، زمان تحوّل است و برای رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و محتوا و ابزارها و روشها و حرکت آن به سوی آینده باید فکری کرد و طرحی نو درانداخت. در همین­جا از همه استادان ارجمند و صاحبنظران و همکاران گرامی به ویژه آنان که مسئولیتی به عهده دارند و دست اندرکار و تصمیم ساز و تصمیم گیر هستند دعوت می­کنم هرکس به سهم خود به نیازها و ضرورت­هایی که به چشم می­آید بها بدهد و با دیدی مسئولانه به آن­ها بنگرد و در هرجا که هست، در این میدان وارد شود و سهم خود را در پیشبرد این جامعه به سمت و سویی که رشد و اعتلای جهانی ایجاب می­کند ادا کند.

بی­تردید این جامعه آگاه و فرهیخته و باهوش و صبور شایستگی آن را دارد که پا به پای جامعه جهانی، و بلکه در جایگاهی رفیع تر، در مسیر رشد و تعالی که به بیان دیگر همان سیر الی الله است، حرکت نماید. پس بیایید دست به دست هم در این تعالی کوشا باشیم.

 

      

                                                                        عبدالحسین فرج پهلو

                                                                                                سردبیر