کتابخانه های عمومی
پروین نجف پور مقدم؛ زینب محمدی؛ افسانه ریسی فر
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی سواد اطلاعاتی و انگیزه پیشرفت تحصیلی از طریق خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ایلام انجام شده است..
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پیمایشی است. جامعه آماری تمامی دانشجویان کارشناسی دانشکده پرستاری ایلام در سال تحصیلی 97-98 است که تعداد ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی سواد اطلاعاتی و انگیزه پیشرفت تحصیلی از طریق خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ایلام انجام شده است..
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پیمایشی است. جامعه آماری تمامی دانشجویان کارشناسی دانشکده پرستاری ایلام در سال تحصیلی 97-98 است که تعداد 300 نفر میباشند. از این تعداد بر اساس جدول کرجسی- مورگان، تعداد 170 نفر به عنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. پس از حذف پرسشنامههای ناقص تعداد 147 پرسشنامه مورد تأیید و تحلیل قرار گرفت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای سواد اطلاعاتی خلیل دزفولی (1397)، خودکارآمدی تحصیلی اوون و فرامن (1988) و مقیاس انگیزه پیشرفت هرمنس (1977) بود.
یافته ها: یافتهها نشان داد تمامی مسیرهای مستقیم رابطه سواد اطلاعاتی با انگیزه پیشرفت تحصیلی، رابطه سواد اطلاعاتی با خودکارآمدی تحصیلی و رابطه خودکارآمدی تحصیلی با انگیزه پیشرفت تحصیلی معنیدار و مثبت است. علاوهبراین، نتیجه آزمون فرضیه غیر مستقیم نیز نشان داد که سواد اطلاعاتی از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان مورد مطالعه تأثیر گذار است.
نتیجه گیری: سواد اطلاعاتی مهارت مهمی است که در جامعه اطلاعاتی به عنوان ابزار توانمندی افراد عنوان شده است و بر مهارتهای دیگری از جمله خودکارآمدی تحصیلی و به تبعآن انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان تأثیر گذار است. دانشجویان پرستاری به دلیل ماهیت شغلی که در آینده بهدست خواهند آورد نیاز است مهارت سواد اطلاعاتی را کسب کنند تا از طریق این مهارت حس اعتماد بهنفس آنان تقویت شود و انگیزه پیشرفت در وجود آنان افزایش تا در آینده پرستارانی موفق در جامعه داشته باشیم.
پروین نجف پور مقدم؛ زهره چراغی؛ فرهاد احمدی اصل
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و نیاز به شناخت دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز با رفتار اطلاعاتی آنان و همچنین بررسی رابطه این متغیرها با یکدیگر است. روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و نیاز به شناخت دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز با رفتار اطلاعاتی آنان و همچنین بررسی رابطه این متغیرها با یکدیگر است. روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز در همه مقاطع تحصیلی بود که 380 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش با روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، سه پرسشنامه بود که در اختیار آزمودنیها قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS در بخش آمار توصیفی و استنباطی و از نرم افزار Amos برای بررسی فرضیات پژوهش استفاده شد. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد که هر دو سازه نیاز به شناخت و باورهای معرفتشناختی، بر رفتار اطلاعاتی دانشجویان تأثیر مثبت و معنادار دارند و از سوی دیگر، با یکدیگر رابطه دوسویه دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافتههای پژوهش، دانشجویانی که سطوح باورهای معرفتی و نیاز به شناخت بالاتری دارند، در محیط اطلاعاتی، رفتار اطلاعاتی پیچیدهتر و کارآمدتری دارند. از طرفی بررسی رابطه میان دو سازهی مهم نیاز به شناخت و باورهای معرفتی در میان دانشجویان، نشان داد که این دو سازه به طور معناداری با یکدیگر ارتباط دوسویه دارند. به این معنی که رابطه تأثیر و تأثر بین آنها وجود دارد. به عبارتی، دانشجویانی که باورهای معرفتی سطح بالا دارند، و به پیچیده بودن، عدم قطعیت و لزوم کسب دانش از منابع موثق اعتقاد دارند، این باورهای ذهنی را در تمایل به درگیری با اطلاعات پیچیده و صرف زمان و انرژی بیشتر برای کسب اطلاعات موثق و دست اول نشان میدهند.
پروین نجف پور مقدم؛ زهره چراغی؛ فرهاد احمدی اصل
چکیده
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسائی عوامل ترغیب کننده و بازدارنده عادت به مطالعه دربین دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اهواز، میباشد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی و پیمایشی است. نمونه این پژوهش را 380 نفر از دانشآموزان دبیرستانی شهر اهواز تشکیل میدهند که به روش تصادفی طبقهای انتخاب ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسائی عوامل ترغیب کننده و بازدارنده عادت به مطالعه دربین دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اهواز، میباشد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی و پیمایشی است. نمونه این پژوهش را 380 نفر از دانشآموزان دبیرستانی شهر اهواز تشکیل میدهند که به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته شامل 24 سؤال بوده است. یافتهها: براساس نتایج 8/62 درصد پاسخگویان را دختران و 2/37 درصد آنان را پسران تشکیل دادهاند. یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین مطالعه درسی دانشآموزان در طول روز تقریباً 3 ساعت بوده و دختران به طرز معنیدار بیشتر از پسران مطالعه درسی دارند. میانگین مطالعه غیر درسی دانشآموزان نیز حدود 55 دقیقه در روز محاسبه گردید که از این نظر بین میانگین مطالعه دختران و پسران تفاوت معنی دار وجود ندارد. بر اساس یافتهها، رایجترین راه کسب اطلاعات در بین دانشآموزان، رادیو و تلوزیون و اینترنت است. همچنین یافتهها نشان میدهد که بین تحصیلات والدین و مطالعه غیر درسی دانشآموزان در سطح 037/0 همبستگی وجود دارد. نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، از میان عوامل ترغیب کننده، عوامل آموزشی، عوامل اقتصادی و عوامل انگیزشی، بیشترین تأثیر را از نظر دانشآموزان، در ترغیب مطالعه داشته است. در میان عوامل بازدارنده نیز باز هم عوامل فرهنگی، آموزشی و اقتصادی دارای بیشترین فراوانی در بین پاسخها بودهاند. در پایان پیشنهاداتی جهت ارتقاء سطح مطالعه ارائه شده است.
پروین نجف پور مقدم؛ زهره چراغی
چکیده
مقدمه: نیاز به شناخت یک متغیر روانشناختی مهم است که ارتباط نسبتاً نزدیکی با یادگیری و فعالیتهای مرتبط با آن مانند تفکر، جستجو، بازیابی، تحلیل و پردازش اطلاعات دارد.هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان سطوح متفاوت نیاز به شناخت و رفتار اطلاعاتی دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است.روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و ...
بیشتر
مقدمه: نیاز به شناخت یک متغیر روانشناختی مهم است که ارتباط نسبتاً نزدیکی با یادگیری و فعالیتهای مرتبط با آن مانند تفکر، جستجو، بازیابی، تحلیل و پردازش اطلاعات دارد.هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان سطوح متفاوت نیاز به شناخت و رفتار اطلاعاتی دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است.روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز در همه مقاطع تحصیلی در سال تحصیلی 95-96 میباشد. یافتهها: یافتهها نشان داد که تفاوت معناداری بین نیاز به شناخت آزمودنی ها بر حسب جنسیت وجود ندارد ولی متغیر نیاز به شناخت آزمودنیها بر حسب مقطع و حوزهی تحصیلی آنها متفاوت است. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که سازه نیاز به شناخت، در دانشجویان بر حسب حوزه تحصیلی و مقطع تحصیلی متفاوت است و با بالارفتن مقطع تحصیلی افزایش مییابد. از طرفی نیاز به شناخت میتواند رفتار اطلاعاتی دانشجویان را پیشبینی نماید و به عبارتی رفتار اطلاعاتی دانشجویان بر حسب میزان نیاز به شناخت آنان متفاوت است.